loading...
حافظ بلاگ
آرمین محمدبیگی بازدید : 252 جمعه 02 اسفند 1392 نظرات (0)

http:///imgs/2014-02/51782432981333604525.pngبه وبلاگ ما خوش آمدید این وبلاگ در وزارت ارشاد ثبت شده هرگونه کپی برداری باذکر منبع بدون اشکال  می باشد لطفا در نظرات ما را یاری کنید

آرمین محمدبیگی بازدید : 270 جمعه 23 اسفند 1392 نظرات (0)
 
در نوروز، سنت‌های اسلامی دیده می‌شود که مورد تأکید اسلام بوده و هیچ تنافی‌ای با ایام فاطمیه ندارد، صله رحم، دید و بازدید از بزرگان و فامیل‌های دور و نزدیک، هدیه دادن، دستگیری از ضعیفان و کمک به مستمندان از جمله این آموزه‌ها است.

حجت‌الاسلام میلاد عچرش(کارشناس دینی): سال هزار و سیصد و نود و دو، آخرین روزهای عمرش را سپری می‌کند و به ایام تعطیلات نوروزی نزدیک می‌شویم، تعطیلاتی که همچون سال گذشته همزمان با ایام فاطمیه[1] است، این اولین بار نیست که چنین تقارن‌هایی بوه جود می‌آید و قطعاً آخرین بار هم نخواهد بود.

همانگونه که در روایتی بسیار زیبا از امام علی(ع) نقل شده: «هر وقت ما شاد هستیم، شیعیان ما شاد می شوند و هر وقت ما غمگین هستیم غمگین می‌شوند» [2] لازم است شیعیان در این ایام از شادی کردن بپرهیزند و به سوگواری برای مادر سادات بپردازند، محزون شدن به حزن اهل بیت(ع) و مسرور شدن به سرور اهل بیت(ع)، به نوعی اعلام «همراهی» و اعتقاد به راهشان و پایبندی به دستوراتشان هست. پس محتوای این ابراز محبت «عمل کردن به فرمایشات» رسول خدا و خاندان مطهرش است.

*نوروز و فاطمیه با هم تنافی ندارند

در آیین باستانی نوروز، سنت‌های اسلامی دیده می‌شود که مورد تأکید اسلام بوده و آن‌ها را تأیید کرده است و هیچ تنافی‌ای با ایام فاطمیه ندارد، صله رحم، دید و بازدید از بزرگان و فامیل‌های دور و نزدیک، هدیه دادن، دستگیری از ضعیفان و کمک به مستمندان از جمله این آموزه‌ها است، لذا حضرت محمد مصطفی(ص) می‌فرمایند: «اگر می‏توانید هر روز را نوروز کنید، یعنی در راه خدا به یکدیگر هدیه بدهید و با یکدیگر پیوند داشته باشید»[3] یا در جای دیگر امام صادق(ع)، ظهور امام دوازدهم و منتقم حضرت زهرا(س) را در نوروز می‌داند و می‌فرماید: «نوروز، روزى است که قائم(عج) ما اهل بیت(ع) در آن ظهور مى‏کند»[4].

*تمرین سبک زندگی فاطمی

تعطیلات نوروزی بهترین زمان جهت تمرین سبک زندگی فاطمی است. در این ایام با اقتدا به فاطمه زهرا که امام زمان(عج) ایشان را الگوی خود معرفی کرده‌اند[5]، باید به زندگی خود، رنگ و بوی فاطمی داد، فرزندان به مادران خود بیشتر احترام کنند و مادران برای عاقبت فرزندان خود بیشتر از پیش اهتمام ورزند و دعاکنند، پدران نیز خانواده را به مؤلفه‌های زندگی فاطمی و اسلامی آشنا کرده و به مطالعه پیرامون آن ذوات مقدس تشویق کنند.

از جهتی محبت به صدیقه دو سرا ما را به سوی مشابهت و مشاکلت با آن بزرگوار می‌خواند، پس لازم است در این ایام به اعمال عبادی، به خصوص نماز اول وقت توجه ویژه‌ای داشته باشیم که ارزش فاطمه‌ زهرا(س) به عبودیت و بندگى خداست. اگر بندگى خدا در فاطمه‌ زهرا(س) نبود، او صدیقه‌ کبرى نبود.

صدّیق یعنى چه؟ صدّیق کسى است که آنچه را مى‌اندیشد و مى‌گوید، صادقانه، در عمل آن را نشان دهد. هر چه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ مى‌شود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم اللَّه علیهم من النبیین والصدیقین»، «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند، این بزرگوار صدیقه کبرى است؛ یعنى برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگى خداست. اگر بندگى خدا نمى‌کرد، صدّیقه کبرى نمى‌شد».[6]

*حضور پرشور در مجالس فاطمیه

اگر در سال‌های گذشته به دلیل مشغله‌های کاری از برپایی یا حضور مستمر و مداوم در مراسمات اهل بیت(ع) محروم بودیم، امسال با توجه بیشتری به برپایی مجلس ذکر و یاد مصائب فاطمه زهرا(س) کمر همت ببندیم، چرا که برپایی اینگونه مجالس یا شرکت در آن‌ها، حکایت از محبت قلبی نسبت به خاندان رسول خداست که خداوند ابراز آن را از جانب مؤمنین واجب دانسته و در قرآن کریم می‌فرماید: «(ای پیامبر!) بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‌‏کنم، جز دوست ‏داشتن اهل بیتم».[7]

و البته اگر این «محبت» با رنگ و بوی فاطمه(س) مأنوس شود، در جاهای مختلف به فریاد ما خواهد رسید تا آنجا که رسول خدا(ص) به سلمان فارسی فرمود:«اى سلمان! محبت به فاطمه در صد جا به درد مى‏خورد: از جمله‏ آن‌ها: هنگام مرگ، عالم برزخ، دریاى میزان، عرصات محشر، پل صراط و محاسبه‏ اعمال است».[8] این حدیث مى‏رساند که عشق و علاقه به فاطمه(س) در عرصات محشر نیز نجات ‏دهنده است.

*چند نکته کاربردی


1. بهتر است در دید و بازدیدها به جای کلمه «تبریک» یا «مبارک» از عباراتی چون «سال خوبی داشته باشید» یا «سال پرخیر و برکتی داشته باشید» یا «نوروزتان فاطمی» استفاده کنیم.

2. شایسته است در مهمانی‌های مقارن با ایام فاطمیه از آجیل استفاده نکنیم، چرا که در هیچ خانه سوگواری به میهمانان آجیل تعارف نمی‌کنند.

3. با نشاط باشیم، ولی از شادی‌هایی که از آن به لهو و لعب تعبیر می‌شود پرهیز کنیم.

4. نیکو است امسال بیش از هر سال دیگری مادرانمان را تکریم کنیم و از مادران شهدا غافل نشویم.

5. سزاوار است مجالس خانگی در منازلمان برپا کنیم -حتی به مدت یک شب- و از همسایه‌ها و فامیل جهت شرکت در این مجلس دعوت کنیم.

6. زیبا است اگر با خانواده بنای سیر و سفر داریم، «مقصد» را از شهرهای مذهبی همچون «مشهد، قم، شیراز و...» انتخاب کرده یا به سفرهای زیارتی «راهیان نور» برویم.

*سخن پایانی

امسال شیعیان جهان، نوروزشان را برپا می‌کنند اما جشن و سرور ندارند و در این ایام از یاد دختر رسول خدا و «ایام فاطمیه» لحظه‌ای غافل نمی‌شوند، غم شیعه با آجیل و لباس نو و... التیام نمی‌یابد و آرام نمی‌گیرد، آرامش در ظهور مهدی(عج) فرزندی از فرزندان زهراست، او که بیاید «روزمان»، نو می‌شود و عید نوروز واقعی را جشن می گیریم.

روزها نو نشده، کهنه‌تر از دیروز است/گر کند یوسف زهرا نظری، نوروز است

السلام علیک یا ربیع الاَنام و نضرةَ الاَیّام[9]

*‌پی‌نوشت‌ها:

[1] ایام فاطمیه یا روزهای شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) شش روز بوده که سه روز آن در جمادی‌الاول از سیزدهم تا پانزدهم و سه روز آن در جمادی الثانی از سوم تا پنجم این ماه است و در این روزها مسلمانان علی الخصوص شیعیان برای شهادت دخت نبی مکرم اسلام عزاداری می‌کنند، علمای شیعه پیرامون تاریخ درگذشت حضرت فاطمه(س) دو روایت متفاوت شامل 75 و 95 روز بعد از درگذشت حضرت محمد(ص) را مورد وثوق می‌دانند و از آنجا که درگذشت پیامبر اسلام در در بیست و هشتم صفر بوده؛ به روایت 75 روز، از سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأول را فاطمیه اول می‌دانند و بنا به روایت 95 روز، تاریخ شهادت حضرت فاطمه(س) را در سوم تا پنجم جمادی‌الثانی دانسته و آن را فاطمیه دوم می‌نامند.

[2] ان الله، عزوجل، اطلع علی الارض، فاختارنا و اختار لنا شیعة ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون انفسهم و اموالهم فینا. اولئک منا و معادهم الینا/ جامع الاخیار، ص 508، ح 1410

[3] فَنَیرِزُوا إن قَدَرتُم کُلَّ یَومٍ یَعنی تَهادَوا و تَواصَلُوا فِی اللَّهِ دعائم الإسلام، ج 2، ص 326

[4] یَومُ النَّیروزِ هُوَ الیَومُ الَّذی یَظهَرُ فیهِ قائِمُنا أهلَ البَیتِ/بحار الأنوار، ج 52، ص 276

[5] قال المهدی (عج):«فی إبنَةِ رسُولِ اللهِ (ص) لِی أسوَهٌ حَسَنَهٌ» (بحار الانوار، ج53، ص178، باب31)

[6] مقام معظم رهبری - 5/5/84

[7] قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى‏/سوره شوری آیه 23

[8] یا سلمان! من احب فاطمه بنتى فهو فى الجنه معى، و من ابغضها فهو فى النار. یا سلمان! حب فاطمه ینفع فى ماه من المواطن، ایسر ذالک المواطن الموت و القبر و المیزان و المحشر و الصراط و المحاسبه... یا سلمان! ویل لمن یظلمها و یظلم بعلها امیرالمؤمنین علیا، و ویل لمن یظلم ذریتها و شیعتها/ فرایدالسمطین، ج 2، ص 67، ش 391.

[9] سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگار

آرمین محمدبیگی بازدید : 346 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)

محمد فرخی یزدی، شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت . در سال 1267  در یزد دیده به جهتن گشود. وی سردبیر نشریات زیادی از جمله روزنامه طوفان بود. او همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود و در شب25  مهر ماه 1318 در زندان قصر کشته شد. مدفن او نامعلوم است.

فرخی علوم مقدماتی را در یزد فرا گرفت. قدری در مکتبخانه و مدتی در مدرسه مرسلین انگلیسی یزد تحصیل نمود. فرخی تا حدود سن ۱۶ سالگی تحصیل کرد و فارسی و مقدمات عربی را آموخت. وی در حدود سن ۱۵ سالگی به دلیل اشعاری که علیه مدرسان و مدیران مدرسه یزد می‌سرود، از مدرسه اخراج شد.

فرخی شاعری را از کودکی آغاز نمود. فرخی خود معتقد بود که طبع شعرش از مطالعه اشعار سعدی بخصوص رباعی زیر به شعر میل کرده‌است.

در نوروز سال ۱۳۲۷ هجری قمری، فرخی(برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیده‌ای در مدح حاکم و حکومت وقت می‌ساختند) شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند. در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغم‌الدوله قشقایی حاکم یزد چنین گفت:

خود تو می‌دانی نیم از شاعران چاپلوس 
کز برای سیم بنمایم کسی را پای‌بوس
لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی
بهمن و کیخسرو و جمشید و فریدون شوی

به همین مناسبت حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افکندند. تحصن مردم یزد در تلگرافخانه شهر و اعتراض به این امر موجب استیضاح وزیر کشور وقت از طرف مجلس شد. ولی وزیر کشور به‌کلی منکر وقوع چنین واقعه‌ای شد. دو ماه بعد فرخی از زندان یزد فرار کرد و شعر زیر را با ذغال بر دیوار زندان نگاشت:
به زندان نگردد اگر عمر طی
من و ضیغم‌الدوله و ملک ری
به آزادی ار شد مرا بخت یار
برآرم از آن بختیاری دمار

فرخی درباره دوخته شدن لبانش سروده‌است:
شرح این قصه شنو از دو لب دوخته‌ام 
تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام

در اواخر سال ۱۳۲۸ هجری قمری، فرخی به تهران کوچ نمود و در آن‌جا مقالات و اشعار مهیجی را در باره آزادی در روزنامه‌ها به نشر سپرد. وی در جریان جنگ جهانی اول، رهسپار بغداد و کربلا شد، در آنجا تحت پیگرد انگلیسی‌ها قرار گرفت. وی هنگامی که به طور ناشناس عزم ورود به ایران، از طریق موصل را داشت به دست سربازان روسیه مورد سوء قصد قرار گرفت. در دوران نخست وزیر وثوق‌الدوله، با قرارداد ۱۹۱۹ مخالفت نمود و به همین سبب مدت‌ها در زندان شهربانی محبوس شد. با وقوع کودتای سوم اسفند، همراه با بقیه آزادیخواهان بازهم مدتی را در باغ سردار اعتماد زندانی گردید.

فرخی در سال ۱۳۰۰ شمسی در تهران روزنامه طوفان را منتشر ساخت. طوفان در طول مدت انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شده‌است. گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی، انتشار روزنامه دچار وقفه گردیده‌است. در مواقعی که روزنامه طوفان توقیف می‌شد، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامه‌ها همچون «پیکار»، «قیام»، طلیعه آئینه افکار» و «ستاره شرق» مقالات و اشعار خود را منتشر می‌نمود.

در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، فرخی یزدی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانون‌گذاری، از طرف مردم یزد انتخاب گردید و به همراه محمدرضا طلوع، تنها نمایندگان بازمانده در جناح اقلیت را تشکیل دادند. با توجه به اینکه تمامی بقیه وکلا حامی دولت رضاشاه بودند، فرخی مرتبا از سایر وکلا ناسزا می‌شنید و حتی یکبار در مجلس توسط حیدری، نماینده مهاباد مورد ضرب و شتم نیز قرار گرفت. از آن پس با اظهار اینکه حتی در کانون عدل و داد نیز امنیت جانی ندارد، ساکن مجلس شد و پس از چند شب، مخفیانه از تهران فرار نمود.

وی از طریق شوروی به آلمان رفت و مدتی در نشریه‌ای به نام «پیکار» که صاحب‌امتیاز آن غیرایرانی بود، افکار انقلابی خود را منتشر ساخت. در ملاقاتی با عبدالحسین تیمورتاش فریب وعده او را خورد و از طریق ترکیه و بغداد به تهران بازگشت و بلافاصله تحت نظر قرار گرفت. اندکی بعد به بهانه بدهی به یک کاغذفروش ابتدا به زندان ثبت و سپس به زندان شهربانی افتاد. همزمان پرونده‌ای با اتهام «اسائه ادب به مقام سلطنت» برای وی تشکیل گردید. ابتدا به ۲۷ ماه و پس از تجدید نظر به سی ماه زندان محکوم شد و به زندان قصر منتقل گردید.

فرخی در زندان قصر و ظاهرا در شهریور ۱۳۱۸ به طور عمدی مسموم شد. بنا به اظهار دادستان محاکمه عمال شهربانی، فرخی در بیمارستان زندان، بوسیله تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی کشته شد. اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالا در گورستان مسگرآباد بطور ناشناس دفن شده‌است.

برگرفته از: حسین مکی ـ مقدمه دیوان فرخی یزدی
            ویکی پدیا

حملات حکیمانه

آرمین محمدبیگی بازدید : 467 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)
گلچین اشعار فرخی یزدی

شب چو در بستم و مست از می‌نابش کردم 
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا 
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
 آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع 
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمی خفت ز حسرت فرهاد 
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه دهر 
بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود 
آنچه جان کند تنم‚ عمر حسابش کردم فرخی یزدی

 

 

هر لحظه مزن در،که در این خانه کسی نیست
بیهوده مکن ناله،که فریاد رسی نیست
شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستند
شاهد شکند شیشه که بیم عسسی نیست
آزادی اگر می طلبی،غرقه به خون باش
کاین گلبن نو خاسته بی خار و خسی نیست
دهقان دهد از زحمت ما یک نفس اما
آنروز کخ دیگر ز حیاتش نفسی نیست
با بودن مجلس بود آزادی ما محو
چون مرغ که پابسته ولی در قفسی نیست
گر موجد گندم بود از چیست که زارع
از نان جوین سیر به قدر عدسی نیست
هر سر به هوای سر و سامانی ما را
در دل بجز آزادی ایران هوسی نیست
تازند و برند اهل جهان گوی تمدن
ای فارس مگر فارس ما را فرسی نیست
در راه طلب فرخی ار خسته نگردید
دانست که تا منزل مقصود بسی نیست فرخی یزدی

 

هرجا سخن از جلوه ی آن ماه پری بود
كارِ من سودازده ، دیوانه گری بود
پرواز به مرغان چمن خوش كه درین دام
فریاد من از حسرت بی بال و پری بود
گر اینهمه وارسته و آزاد نبودم
چون سرو ، چرا بهره ی من بی ثمری بود
روزیكه ز عشق تو شدم بی خبر از خویش
دیدم كه خبرها همه از بی خبری بود
بی تابش مهر رُخت ای ماه دل افروز
یاقوت صفت ، قسمت ما خون جگری بود
دردا ، كه پرستاری بیمار غم عشق
شبها همه در عهده ی آه سحری بود فرخی یزدی 

 

آنچه را با کارگر سرمایه داری می کند
با کبوتر پنجه ی باز شکاری می کند
می برد از دسترنجش گنج اگر سرمایه دار
بهر قتلش از چه دیگر پافشاری می کند فرخی یزدی 

 

گرچه مجنونم و صحرای جنون جای منست
لیک دیوانه تر از من،دل شیدای منست
آخر از راه دل و دیده سرآرد بیرون
نیش آن خار که از دست تو درپای منست
رخت بربست ز دل شادی و ،هنگام وداع
با غمت گفت که:یا جای تو یا جای منست
جامه ای را که به خون رنگ نمودم،امروز
برجفا کاری تو شاهد فردای منست
سرتسلیم به چرخ آنکه نیاورد فرود
با همه جور و ستم همت والای منست
دل تماشایی تو،دیده  تماشایی دل
من به فکر دل و خلقی به تماشای منست
آنکه در راه طلب خسته نگردد هرگز
پای پر آبله بادیه پیمای منست فرخی یزدی

 

گلرنگ شد در و دشت ، از اشكباري ما
چون غير خون نبارد ، ابر بهاري ما
با صد هزار ديده ، چشم چمن نديده
در گلستان گيتي ، مرغي به خواري ما
بي خانمان و مسكين ، بد بخت و زار و غمگين
خوب اعتبار دارد ، بي اعتباري ما
اين پرده ها اگر شد ، چون سينه پاره داني
دل پرده پرده خون است ، از پرده داري ما
يكدسته منفعت جو ، با مشتي اهرمن خو
با هم قرار دادند ، بر بي قراري ما
گوش سخن شنو نيست ، روي زمين و گر نه
تا آسمان رسيده است ، گلبانگ زاري ما
بي مهر روي آن مه ، شب تا سحر نشد كم
اختر شماري دل ، شب زنده داري ما
بس در مقام جانان ، چون بنده جان فشانديم
در عشق شد مسلم ، پروردگاري ما
ازفر فقر داديم ، فرمان به باد و آتش
اسباب آبرو شد ، اين خاكساري ما
در اين ديار باري ، اي كاش بود ياري
كز روي غمگساري ، آيد به ياري ما فرخی یزدی 

 

باغی كه در آن آب هوا روشن نيست
هرگز گل يكرنگ در آن گلشن نيست
هر دوست كه راستگوی و يكرو نبود
در عالم دوستی كم از دشمن نيست  فرخی یزدی 

 

هرمملكتی در اين جهان آباد است
آباديش از پرتو عدل و داد است
كمتر شود از حادثه ويران و خراب
هر مملكتی كه بيشتر آزاد است  فرخی یزدی

 

زندگانی گر مرا عمری هرسان كرد و رفت
مشكل ما را بمردن خوب آسان كرد و رفت
جغد غم هم در دل ناشاد ما ساكن نشد
آمد و اين بوم را يكباره ويران كرد و رفت
جانشين جم نشد اهريمن از جادوگری
چند روزی تكيه بر تخت سليمان كرد و رفت
پيش مردم آشكارا چون مرا ديوانه ساخت
روی خود را آن پری از ديده پنهان كرد و رفت
وانكرد از كار دل چون ع‍‍‍قده باد مشكبوی
گردشی در چين آن زلف پريشان كرد و رفت
پيش از اينها در مسلمانی خدائی داشتم
بت پرستم آن نگار نامسلمان كرد و رفت
با رميدنهای وحشی آمد آن رعنا غزال
فرخی را با غزل سازی غزلخوان كرد و رفت فرخی یزدی 

 جملات حکیمانه

آرمین محمدبیگی بازدید : 303 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)

  جهت دریافت فایل  جزوه ادبیات فارسی روی لینک مقابل کلیک کنید. فایل مذکورpdf است و باید برنامه های مربوط روی سیستم نصب باشد( و یا ...adobe Acrobat)

 

 تهیه کننده:آرمین محمدبیگی   موضاعات:بیوگرافی شاعران وقالب شعری وارایه و....

    

آرمین محمدبیگی بازدید : 297 جمعه 02 اسفند 1392 نظرات (0)

 

دوستان امیدوارم از نرم افزار های ارائه شده کمال استفاده را ببرید .

این نرم افزار ها از سایت http://4downloads.ir به صورت یکجا در اختیار شما قرار داده می شود . با تشکر از عزیزانی که این مجموعه را آماده کرده اند .

پیشنهاد می کنم حتما دانلود کنید . برای دانلود بر روی اسم نرم افزار کلیک کنید .

 

نرم افزار جاوا گلستان سعدی

یک نرم افزار استثنائی که با استفاده از این نرم افزار گلستان سعدی را همیشه و همه جا در گوشی خود به همراه دارید

حجم : 126 کیلوبایت

پسورد  

به صورت حروف کوچک : www.4downloads.ir

 

مجموعه شعرهای سهراب سپهری

نرم افزار گردآوری شده از تمامی اشعار سهراب سپهری شاعری معروف با شعرهایی زیبا و دل نشین برای دوستداران شعر . این نرم افزار به صورت جاوا با حجمی کم قابل نصب بر روی کلیه گوشی های موبایل میباشد .

 

حجم : 164 کیلوبایت

www.4downloads.ir

 

 

دیوان شمس - تحت جاوا

 

 

حجم 1.56 مگابایــت

www.4downloads.ir

 

3 کتاب الکترونیکی اشعار سهراب سپهری

صدای پای آب - حجم سبز و مرگ رنگ

 

  حجم 283 کـیلوبایــت

www.4downloads.ir

 

شاهنامه فردوسی - تحت جاوا

 

 حجم 295 کیلوبایــت

پســـورد : www.4downloads.ir

 

 

برگرفته از سایت : http://4downloads.ir

آرمین محمدبیگی بازدید : 325 جمعه 02 اسفند 1392 نظرات (0)

 

 

ماه من غصه  چرا؟

آسمان را بنگر، که هنوز، بعد صدها شب و روزط

مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد


یا زمینی را که، دلش از سردی شبهای خزان نه شکست و نه گرفت

بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید

و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید، زیر پاهامان ریخت

تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست

ماه من غصه چرا؟

تو مرا داری و من هر شب و روز، آرزویم همه خوشبختی توست

ماه من، دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن

کار آنهایی نیست که خدا را دارند

ماه من، غم و اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن

و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز

او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد

او همانیست که هر لحظه دلش می خواهد همه زندگی ام، غرق شادی باشد

ماه من...

غصه اگر هست بگو تا باشد

معنی خوشبختی، بودن اندوه است

این همه غصه و غم، این همه شادی و شور

چه بخواهی و چه نه، میوه یک باغند

همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر

پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا

و در آن باز کسی می خواند

که خدا هست

خدا هست

خدا هست هنوز...

 

شاعر :مهین رضوانی فرد

آرمین محمدبیگی بازدید : 186 جمعه 02 اسفند 1392 نظرات (0)

 
پا به پای کودکی هایم بیا 
کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر



خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ



غصه هرگز فرصت جولان نداشت
خنده های کودکی پایان نداشت

هرکسی رنگ خودش, بی شیله بود
ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر !
همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟



حال ما را از کسی پرسیده ای؟
مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟


هرکجایی, شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن !
کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روز های گرم و سرد
سادگی هایم به سویم باز گرد!



آرمین محمدبیگی بازدید : 168 جمعه 02 اسفند 1392 نظرات (0)

از شاعری نقل شده که گفته بود : من بحر طویلی می سازم که آخر نداشته باشد !

گفته بودند چگونه می شود ؟

شروع کرده بود به این بحر طویل :

این گربه پرید از لب این بام به آن بام و از آن بام به آن بام و از آن بام فرود آمد و بر پله از آن پله به این پله ، به آن پله از این پله ، از آن پله بیفتاد به دهلیز و ز دهلیز به صحن آمد و از صحن به ایوان و از ایوان به اطاق آمد و زین تاقچه به آن تاقچه پرید و همه را گشت و از این سوی به آن سوی ، به این گنجه و پستو ، به آن دبه و پستو ، همه را سر زد و آنگاه دوید آمد و مطبخ . به این گوشه و آن گوشه وآن گوشه وآن گوشه ، به این دیگ و به آن دیگچه ، به این دیس و به آن چمچه ، به این مجمعه و آن سفره و کاسه ، به آن بادیه و خمره و تابه همه را سر زد و بویید و نجویید ز چیزی که ورا درد خور آید ، نه از پیه و نه از گوشت و نه از مغز و نه از پوست نه از دل ، جگر و قلوه ، نه شُش ، روده و دنبه ، نه ماستی نه پنیری ، نه نانی نه فطیری ، نه از دوغ و نه از شیر ، نه از کره و سر شیر ، نه از کشک ونه روغن ، بقدر سر سوزن ، پس آنگاه بشد باز به دهلیز و ز دهلیز به آن پله ، از آن پله به آن پله ، به آن پله از این پله بشد بام ، از آن بام به آن بام …الخ .

آرمین محمدبیگی بازدید : 149 جمعه 02 اسفند 1392 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!

الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.

الهی، «یا مَن یَعفو عن الکثیر و یُعطی الکثیرَ بالقَلیل»، از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده!

الهی، سالیانی می‌پنداشتم که ما حافظ دین توایم، «استغفرک اللهمّ». در این لیلة الرغائب 1390 فهمیدم که دین تو حافظ ماست، «أحمدک اللهمّ»!

الهی، چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.

الهی، ما همه بیچاره‌ایم و تنها تو چاره‌ای، و ما همه هیچ کاره‌ایم و تنها تو کاره‌ای.

الهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم. «یا نورَ السموات و الأرض، أنعمتَ فَزِدْ»!

الهی، شأن این کلمة کوچک که به این علوّ و عظمت است، پس «یا علیُّ یا عظیم»، شأنِ متکلّمِ این همه کلمات شگفت لاتتناهی چون خواهد بود؟

الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم!

الهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم.

الهی، چگونه گویم نشناختمت که شناختمت، و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت.

الهی، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خسته‌ام؛ راه بسیار می‌روم و مسافتی نمی‌پیمایم. و ای من اگر دستم نگیری و رهایی‌ام ندهی!

الهی، خودت آگاهی که دریای دلم را جزر و مدّ است؛ «یا باسط» بسطم ده، و «یا قابض» قبضم کن!

الهی، دست با ادب دراز است و پای بی‌ادب؛ «یا باسطَ الیَدَیْنِ بالرَحمة، خُذ بِیَدی»!

الهی، بسیار کسانی دعوی بندگی کرده‌اند و م از ترک دنیا زده‌اند، تا دنیا بدیشان روی آورد، جز وی همه را پشت پا زده‌اند. این بنده در معرض امتحان درنیامده شرمسار است، به حقِّ خودت «ثَبِّت قلبی علی دینک!»

الهی، ناتوانم و در راهم و گردنه‌های سخت در پیش است و رهزن‌های بسیار در کمین و بار گران بر دوش. «یا هادی، اهدنا الصراطَ المستقیم،صراطَ الّذین أنعمتَ علیهم غیرِ المغضوبِ علیهم ولاالضّالّین!»[1]

 

متن کامل کتاب

آرمین محمدبیگی بازدید : 161 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0)

حکیم عمر خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد.مرگ خیام را میان سال‌های ۵۱۷-۵۲۰ هجری می‌دانند که در نیشابور اتفاق افتاد.مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته‌است.

خیام زندگی‌اش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالی‌که معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بی‌خبر بودند. معاصران خیام نظیر نظامی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکرده‌اند.قدیمی‌ترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده‌است، کتاب خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده‌است.شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون "ادوارد فیتزجرالد" انگلیسی‌است که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند.


خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبر تألیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.در اوایل دوران زندگي خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی او را «حجه‌الحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب داده‌اند. از خیام به عنوان جانشین ابن سینا و استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد می‌کنند.http://jomalatziba.persiangig.com/image/top2.jpg

آرمین محمدبیگی بازدید : 195 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0)

افسوس كه نامه جواني طي شد
و آن تازه بهار زندگاني دي شد
وآن مرغطرب كه نام او بود شباب
فرياد ندانم كي آمدوكي شد خیام

 

یک عمر به کودکی به استاد شدیم
یک عمر زاستادی خود شاد شدیم
افسوس ندانیم که ما را چه رسید
از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم خیام

 

در کارگه کوزه گری بودم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من گفتند
کو کوزه گر و کوزه خرو کوزه فروش خیام

 

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو دانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من خیام

 

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی خیام

 

آن به كه در اين زمانه كم گيري دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نكوست
آنكس كه به جمگي ترا تكيه بر اوست
چون چشم خرد باز كني دشمنت اوست خیام

 

در هر دشتي كه لاله زاري بوده است
آن لاله ز خون شهرياري بوده است
چو برگ بنفشه كز زمين مي رويد
خاليست كه بر رخ نگاري بوده است خیام

 

چون آب به جويباروچون باد به دشت
روزي دگر از نوبت عمرم بگذشت
هرگز غم دوروز مرا ياد نگشت
روزي كه نيامدست و روزي كه گذشت خیام

 

اي دل ز زمانه رسم احسان مطلب
وز گردش دوران سرو سامان مطلب
درمان طلبي درد تو افزون گردد
با درد بسازو هيچ درمان مطلب خیام

 

تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه خیام

 

از منزل کفر تا به دین یک قدم است
وز عالم شک تا یقین یک نفس است
این یک نفس عزیز را خوش میدار
کز حاصل عمر ما همین یک نفس است خیام

 

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است خیام 

 

ساقی ، گل و سبزه بس طربناک شده است
دریاب که هفته دگر خاک شده است
می نوش و گلی بچین که تا درنگری
گل خاک شده است سبزه خاشاک شده است خیام

 

افسوس که سرمایه زکف بیرون شد 
در پای اجل بسی جگرها خون شد
کس نامد از آن جهان که پرسم از وی
کاحوال مسافران  دنیا چون شد خیام

 

عمرت تا کی به خودپرستی گذرد
یا در پی نیستی و هستی گذرد
می خور که چنین عمر که غم در پی اوست
آن به که بخواب یا به مستی گذرد خیام

 

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود خیام

 

دیدم به سر عمارتی مردی فرد
کو گِل بلگد می زد و خوارش می کرد
وان گِل با زبان حال با او می گفت
ساکن ، که چو من بسی لگد خواهی کرد خیام

 

این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد خیام

 

یک قطره آب بود و با دریا شد
یک ذره خاک و با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد خیام

 

از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید باز
هان بر سر این دو راهه از سوی نیاز
چیزی نگذاری که نمی آیی باز خیام

 

ای صاحب فتوا ز تو پرکارتریم
با این همه مستی زتو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خونخوار تریم؟ خیام

 

بر خیر و مخور غم جهان گذران
خوش باشو دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران خیام

 

در کارگه کوزه گری کردم رای
بر پله چرخ دیدم استاد بپای
می کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای خیام

 

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری خیام

 

 وبلاگ جملات حکیمانه

آرمین محمدبیگی بازدید : 169 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0)

 چند گویی که چو هنگام بهار آید
گل بیارید و بادام به بار آید

روی بستان را چون چهره ی دلبندان
از شکوفه رخ و از سبزه عذار آید

این چنین بیهوده ای نیز مگو با من
که مرا از سخن بیهوده عار آید

شصت بار آمد نوروز مرا مهمان
جز همان نیست اگر ششصد بار آید

هر که را شست ستمگر فلک آرایش
باغ آراسته او را به چه کار آید ؟

سوی من خواب و خیال است جمال او
گر به چشم تو همی نقش و نگار آید
 " ناصرخسرو "

تبریک عید نوروز, شعر بهار

نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

کبکان دری غالیه در چشم کشیدند
سروان سهی عبقری سبز خریدند

بادام بنان مقنعه بر سر بدریدند
شاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند
 " منوچهری "

تبریک عید نوروز, شعر بهار

 صدای پای بهار

برف و یخ آب شد
چشمه ‏ها شد روان

شد زمین رنگ‏رنگ
خنده زد آسمان

باز دنیای ما
شاد و پیروز شد

آمد ، آمد بهار
عید نوروز شد

پر شد از بوی گل
کوچه ‏ها ، خانه ‏ها

باز آغاز شد
رقص پروانه‏ ها

باز هم پهن شد
سفره هفت سین

سبز شد ، سرخ شد
هر کجای زمین

تبریک عید نوروز, شعر بهار

 عید نوروز

عید نوروز می ‏رسد از راه
شادی از روی خانه می‏بارد

پدرم با چه دقتی دارد
بوته ‏های بنفشه می‏کارد

مادر مهربان من از صبح
شستشو کرده هر چه را بوده

پرده را شسته ، شیشه را شسته
نیست در خانه ، ذره‏ای دوده

تازه وقت غروب هم مادر
خسته ، اما برای شادی ما

می‏نشیند لباس می‏دوزد
تا بپوشیم روز عید آن را
 " سپیده رحیمی "


آرمین محمدبیگی بازدید : 160 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0)

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

 

منتخبی از اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

گلی که خود بدادم پیچ و تابش

باشک دیدگانم دادم آبش

درین گلشن خدایا کی روا بی

گل از مو دیگری گیرد گلابش

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

زعشقت آتشی در بوته دیرم

در آن آتش دل و جان سوته دیرم

سگت ار پا نهد بر چشمم ایدوست

بمژگان خاک پایش روته دیرم

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

به آهی گنبد خضرا بسوجم

فلک را جمله سر تا پا بسوجم

بسوجم ار نه کارم را بساجی

چه فرمایی بساجی یا بسوجم

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

اگر جسمم بسوزی سوته خواهم

اگر چشمم بدوزی دوته خواهم

اگر باغم بری تا گل بچینم

گلی همرنگ و همبوی ته خواهم

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

سر کوه بلند چندان نشینم

که لاله سر بر آره مو بچینم

الاله بیوفا بی بیوفا بی

نگار بیوفا چون مو گزینم

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

ز وصلت تا بکی فرد آیم و شم

جگر پر سوز و پر درد آیم و شم

بموگوئی که در کویم نیایی

مو تا کی با رخ زرد آیم و شم

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

خوشا روزی که دیدار ته وینم

گل و سنبل ز رخسار ته چینم

بیا بنشین که تا وینم شو و روز

جمالت ای نگار نازنینم

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

دلم زار و حزینه چون ننالم

وجودم آتشینه چون ننالم

بمو واجن که طاهر چند نالی

چو مرگم در کمینه چون ننالم

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

بیته گلشن چو زندان بچشمم

گلستان آذرستان بچشمم

بیته آرام و عمر و زندگانی

همه خواب پریشان بچشمم

اشعار عاشقانه بابا طاهر همدانی

بشو یاد تو ای مه پاره هستم

بروز از درد و غم بیچاره هستم

تو داری در مقام خود قراری

مویم که در جهان آواره هستم

آرمین محمدبیگی بازدید : 177 دوشنبه 21 بهمن 1392 نظرات (1)

 

شعر 22 بهمن,اشعار 22 بهمن, شعر 22بهمن

 

 

شعر 22 بهمن

سالگرد انقلاب

 

سالگرد انقلاب آمد پدید

انقلابی چون سپیده پرنوید

فجر رستن، فجر رستن، فجر شوق

فجر بشکفتن چو گل در باغ ذوق

انقلابی چون سحر ظلمت شکن

تا به عمق کلبه‏ها پرتوفکن

فجر نورافشانی قرآن و دین

فجر قدرت‏یابی مستضعفین

انقلابی چون شفق سرشارِ خون

گوهر آزادگی را آزمون

فجر عزت، فجر رشد کارها

فجر دیگرگونی معیارها

انقلابی پیشرو مانند برق

در شکوهش عقل عالم مانده غرق

فجر جمهوری اسلامی کزان

صدهزاران روزِ روشن شد عیان

فجر برچیدن بساط زور و زر

شام استبداد آوردن به سر

انقلابی پر زشیران بیشه‏اش

نعره الله اکبر ریشه‏اش

سوره «والفجر» گر خوانی عمیق

راز این ده شب از او یابی دقیق

 

آرمین محمدبیگی بازدید : 170 پنجشنبه 17 بهمن 1392 نظرات (0)

گون از نسیم پرسید

دل من گرفته زینجا

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان ؟

 همه آرزویم اما

 چه کنم که بسته پایم

به کجا چنین شتابان ؟

به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم

سفرت به خیر !‌ اما تو و دوستی خدا را

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی

به شکوفه ها به باران

 برسان سلام ما را

 

محمدرضا شفیعی کدکنی

آرمین محمدبیگی بازدید : 173 پنجشنبه 17 بهمن 1392 نظرات (0)

سلام
تو اين پست مي خوام مقايسه اي بين 2 نويسنده پرطرفدار  که خيلي انتقاد هايي بين اين دو نويسنده و طرفدارنش وجود داره بپردازم
 ج.ک رولينگ نويسنده کتاب هاي هري پاتر و دارن شان نويسنده کتابهاي مجموعه سرزمين اشباح(کتاب اول واسم ديگر کتاب دارن شان) و نبرد با شياطين(کتاب دوم يا اسم ديگرش ديموناتا)
اول از هرچيز بگم که من اين کتاب ها را کامل خوندم و به عنوان شخصي بي طرف به مقايسه مي پردازم.دوستان مي توانند اگر نقطه نظري و يا اگه کاستي تو اين مقايسه وجود داره در نظرات بيان کنند.

دارن شان(کتاب لرد لاس)رولینگ(هری پاتر)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

علل معروفيت):
رولينگ: مهمترين علتي که باعث شد کتاب هري پاتر به يکي از پر طرفدارترين کتابها تبديل بشه اين است که چون اين اولين کتاب در ژانر تخيلي-فانتزي در زمان خودش بود و با سبکي جديد و اغراق آميز و استفاده از جادو (که شايد مهمترين علتش باشه) و درست کردن دنيايي مجازي که عناصر دنياي واقعي نيز در آن جلوه کند،پرداخته شده است اين کتاب را کتابي اسطوره اي قرار داده است.
دارن شان:درمورد دارن شان مي توان گفت که علت مهم معروفيت وي در کتاب اولش ظهوري ديگر از خون آشامها به نام اشباح که با توصيفاتي زيبا قابل درک براي خواننده مي باشد و در مورد کتاب دوم گسترده شدن دنياي ما و همراه داشتم موجوداتي به نام ديمون(شيطان)در کتاب که اين موجودات زيبايي خاصي در کتاب بوجود آورده اند.

داستان کتاب):
رولينگ:در کتاب هري پاتر ،مي توان گفت که در اين کتاب شخصيت مثبت و منفي داستان در کل کتاب بوضوح قابل مشاهده است و قابل درک است که سرانجام کتاب چي ميشه .يا از ديد ديگر ميشود فهميد که در نهايت شخصيت مثبت (هري) شخصيت منفي (ولدمورت)را نابود مي سازد.که اين ماجراها طي اتفاتي در جلد هاي مختلف به مرور انجام ميشود.
دارن شان:در هر جلد اين کتاب سرانجام داستان مشخص نيست به طوري که در کتاب اول  تا جلد يازدهم جرياناتي اتفاق مي افتد که  خواننده مي تواند حدس هايي در مورد سرانجام کتاب بيان کند اما به طور قطع هيچ کدام از اين جريانات اتفاق نمي افتد که همين موضوع هيجاني ژرف در کتاب و خواننده ايجاد ميکند.

عناصر موجود در کتاب):
رولينگ:در کتاب هري پاتر موجوداتي افسا نه اي در کل داستان نقش آفريني ميکنند که خيلي از اين موجودات در روند پيروزي هري (براي مثال در قسمت دوم)را ايجاد ميکنند که اين هم مي توانيم از خصوصيات کتاب رولينگ در هري پاتر اشاره کرد .
دارن شان: از عناصر تخيلي که ميتوان در اين اشاره کرد بر دو نوع است 1-شياطين 2-موجودات کهن.که هر کدام از اين انواع در طي داستان اقسام مختلفي از خود دارند که نميشه به اين صورت گفت که فقط دو موجود در فانتزي در داستان وجود دارد

خصوصيات جادو در دو کتاب):
رولينگ:در کتاب رولينگ استفاده از جادو بوسيله ي چوب دستي که از طريق خصوصيات فرد تعيين ميشود و هر فرد با توجه به معلومات و ياد گرفتن ورد هايي مي تواند از اين جادو استفاده کند.
دارن شان:يک از شاخص ترين علتي که کتاب هاي شان را از بقيه جدا ميکند استفاده از جادوست.به طوري که همه کس در اين کتاب قدرت جادو ندارند و همه جا نميشه از جادو استفاده کرد )در ادامه توضيح ميدم چرا)و جادو در هر کس جلوه اي خاص از خودش به اجرا مي گذارد.

طریقه استفاده از جادو):
رولینگ:در کتاب رولینگ فرد باید دارای دو مشخصه یعنی 1-چوب دستی 2-شناختن وردها باشد که در صورت داشتن این شاخص ها میتواند جادو کند و به مبارزه با یکدیگر بپردازند
دارن شان:در کتاب اول شان اثری از جادو وجود نداره و افراد بر قدرت هایی که افزایش یافته(مانند پریدن)بیشتر اتکا میکنند اما در مورد کتاب دوم از این قرار است که جادو به مکانی که در انسان در آن است بستگی دارد.(مانند دنیای شیاطین)و مقدار جادویی که در هوا وجود دارد بر قدرت شخصیت های داستان تاثیر بسزایی دارد.


شخصیت های کتاب):
رولینگ:در کتاب رولینگ شخصیت های متنوعی و بسیاری در کل کتاب ظاهر میشوند و از جمله این تنوع می توان به تغییر نقش استاد ها درمدرسه هاگوارتز اشاره کرد که این تنوع باعث جذابیت بیشتر کتاب و علاقه طرفداران شده است.
دارن شان:در مورد شان و در کتاب های وی نیز همین موضوع مصداق است و برای مثال در کتاب دوم وی جلد های شش ،هفت وهشت به تکامل شخصیت ها از دیدگاه آن ها میپردازد.

می خواستم بیشتر در مورد این تفاوت ها بنویسم اما فکر کردم شاید خسته کننده باشه اگه مایلید تیتر هایی که من در این جا ذکر نکردم را بگید تا به بررسی آنها بپردازم.منتظر نظرات شما هستیم.
 

     
آرمین محمدبیگی بازدید : 202 پنجشنبه 17 بهمن 1392 نظرات (0)

سلام

امیئوارم حال همتون خوب باشه امروز از یک نویسنده ایرانی به کتاب برا دانلود 

گذاشتم این کتاب در زمینه فانتزی!من تعجب کردم چون نویسنده های ایرانی

اغلب از این جور کتاب ها نمی نویسند اما به نظر خودم این واقعا تحولی توشونه!!!

 من خودم شخصا از این کتاب خیلی خوشم اومد البته این فقط

 دو فصل اولشه!!! فصل های بعدیش هم در چند روز آینده!! انصافا این کتاب رو

بخونید ! به یکبار خوندن می ارزه!!!برای  ارتباط با نویسنده هم این ایمیل داخل

کتاب پی ام بدید!

 پاسووردش هم www.my-ebook.blogfa.com

برا دانلود به

فصل اول(سرآغار)

 http://avaxtm.com/show.php/6156_changedestiyrezaasgari.zip.html

فصل دوم(تصمیم نهایی) 

http://avaxtm.com/show.php/6157_chanegedestinytasmimnahaei.zip.html

فصل سوم هم امروز برای دانلود گذاشتم:

دنیای جدید

http://avaxtm.com/show.php/6800_3CHANEGDESTINYDONYAYEJADID.zip.html

رجوع کنید .

آرمین محمدبیگی بازدید : 190 پنجشنبه 17 بهمن 1392 نظرات (0)

دانلود نرم افزار رسانه (تلویزیون) اینترنتی ایران گیت – Irangate IPTV


 

در روزگار ما رسانه های صوتی و تصویری یکی از پر طرفدارترین و در عین حال مهیج ترین سرگرمی ها به شمار می روند. همه ما در طول شبانه روز چندین ساعت از وقت خود را صرف تماشای تلویزیون و یا گوش دادن به رسانه می کنیم. 
با سرویس رسانه اینترنتی می توانید در هر زمان و هر مکانی مانند محل کار، مترو، خیابان با دسترسی به اینترنت به این رسانه بسیار جذاب و پرطرفدار متصل شوید و برنامه های زنده تلویزیونی، ویدئوی و رادیویی مورد علاقه خود را شنیده و تماشا کنید.
رسانه اینترنتی مجهز به پیشرفته ترین تکنولوژی ها از جمله Adaptive bit rate switching می باشد که به شما این امکان را می دهد که بتوانید از تماشای تصاویر ویدیویی با کیفیت، بر روی بستر های گوناگون ارتباطی از جمله ۳G،WiMAX،ADSL و حتی Edge لذت ببرید.جهت دانلودادامه مطلب...

آرمین محمدبیگی بازدید : 513 چهارشنبه 16 بهمن 1392 نظرات (1)

شرح و تفسير شعر موسي و شبان
تشبيه و تنزيه از ديدگاه مولوى
در دو نوشتار گذشته كه از نظر خوانندگان محترم گذشت نقش و اعتقاد به تشبيه يا تنزيه حق تعالى را در تفسير و تبيين آفرينش خاطر نشان كرده و ديدگاه متكلمان و فيلسوفان مسلمان را آورديم و از ميان عارفان، نظريه محى الدين را از كتب و رسايل او به ويژه از «فتوحات مكية‏» و «فصوص الحكم‏» در باب صفات جلال و جمال خداوند به تفصيل نقل كرديم. heartلطفا جهت دیدن شرح ادامه مطلب...

آرمین محمدبیگی بازدید : 166 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)

 

 

شعر دهه فجر دهه فجر اشعار دهه فجر

 

 

شعر دهه فجر

 

فجر است و سپیده حلقه بر در زده است / روز آمده، تاج لاله بر سر زده است

.....با آمدن امام در کشور ما / خورشید حقیقت زافق سر زده است .........

دهه فجرمبارک

آرمین محمدبیگی بازدید : 225 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)

گنجور رومیزی نرم‌افزاری رایگان و آزاد است که به کمک آن می‌توانید اشعار (بیش از) ۶۳ شاعر پارسی‌گو را مرور کنید. جستجو و برجسته‌سازی، نشانه‌گذاری، شماره‌گذاری ابیات، نمایش شعر تصادفی (فال)، کپی متن و چاپ از دیگر امکانات این نرم‌افزار است. پایگاه داده‌های این اشعار مبتنی بر پایگاه داده‌های اشعار سایت گنجور است و امکاناتی جهت مشاهدۀ اشعار متناظر و حاشیه‌های آنها در سایت گنجور نیز در این نرم‌افزار گنجانده شده است.

این نرم‌افزار تحت ویندوز اجرا می‌شود و برای اجرای آن لازم است سکوی مایکروسافت دات نت ویرایش ۴ بر روی سیستم نصب باشد.

نصاب گنجور رومیزی ویرایش ۲.۷۲ را از اینجا دریافت کنید (حدود ۲۶ مگابایت، با کلیک بر روی لینک دریافت به صفحهٔ دیگری هدایت می‌شوید، تا آغاز دریافت چند لحظه باید صبر کنید).جهت دانلود ادامه مطلب...

گنجور رومیزی

 

آرمین محمدبیگی بازدید : 178 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)
دانلود نرم افزار دیوان کامل حافظ برای آندروید که یکی از بهترین دیوان اشعار فارسی است که بصورت کامل برای گوشی های دارای سیستم عامل آندروید منتشر شده است.قسمت مهم دیگر نرم افزار فالنامه این نرم افزار می باشد و همچنین خط بسیار زیبای برنامه و امکانات بسیار متنوع دیگر.

دانلود دیوان شعر خواجه حافظ شیرازی بصورت نرم افزار آندرویدجهت دانلود ادامه مطلب...

آرمین محمدبیگی بازدید : 188 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)

divan hafez دانلود کتاب دیوان حافظبه همراه نسخه کامل صوتی نام کتاب: دیوان حافظ
جمع آوری: نامشخص
تعداد صفحات: 315
فرمت: PDF

توضیحات:
مطمئناً نیازی به توضیح ندارد که حافظ شیرازی کیست و دیوان او چیست! همه ی ایرانی ها حافظ شیرازی شاعر پرآوازه ایرانی را می شناسند. دیوان حافظ را بصورت بصورت کتاب الکترونیکی با فرمت پی دی اف که شامل 315 صفحه و  حدود 500 غزل است به همراه نسخه کامل صوتی اماده دانلود می باشد. جهت دانلودادامه مطلب...

درباره ما
Profile Pic
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید گنج حکیم امیدوارم حضرت حافظ به این وبلاگ نظری کنه برای شادی روح حافظ فاتحه بفرستید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    شما سایت حافظ بلاگ را درچه سطحی می بینید؟
    پیوندهای روزانه
    اخبار جدید
    فال آنلاین (فال حافظ)
    آمار سایت
  • کل مطالب : 41
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 46
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 60
  • باردید دیروز : 25
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 317
  • بازدید ماه : 255
  • بازدید سال : 6,352
  • بازدید کلی : 47,064
  • کدهای اختصاصی
    روز نما
    حمایت ازما
    شعرآنلاین


    آیامی دانید؟!