loading...
حافظ بلاگ
آرمین محمدبیگی بازدید : 169 جمعه 02 اسفند 1392 نظرات (0)

از شاعری نقل شده که گفته بود : من بحر طویلی می سازم که آخر نداشته باشد !

گفته بودند چگونه می شود ؟

شروع کرده بود به این بحر طویل :

این گربه پرید از لب این بام به آن بام و از آن بام به آن بام و از آن بام فرود آمد و بر پله از آن پله به این پله ، به آن پله از این پله ، از آن پله بیفتاد به دهلیز و ز دهلیز به صحن آمد و از صحن به ایوان و از ایوان به اطاق آمد و زین تاقچه به آن تاقچه پرید و همه را گشت و از این سوی به آن سوی ، به این گنجه و پستو ، به آن دبه و پستو ، همه را سر زد و آنگاه دوید آمد و مطبخ . به این گوشه و آن گوشه وآن گوشه وآن گوشه ، به این دیگ و به آن دیگچه ، به این دیس و به آن چمچه ، به این مجمعه و آن سفره و کاسه ، به آن بادیه و خمره و تابه همه را سر زد و بویید و نجویید ز چیزی که ورا درد خور آید ، نه از پیه و نه از گوشت و نه از مغز و نه از پوست نه از دل ، جگر و قلوه ، نه شُش ، روده و دنبه ، نه ماستی نه پنیری ، نه نانی نه فطیری ، نه از دوغ و نه از شیر ، نه از کره و سر شیر ، نه از کشک ونه روغن ، بقدر سر سوزن ، پس آنگاه بشد باز به دهلیز و ز دهلیز به آن پله ، از آن پله به آن پله ، به آن پله از این پله بشد بام ، از آن بام به آن بام …الخ .

برچسب ها حکایت , متن جالب ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید گنج حکیم امیدوارم حضرت حافظ به این وبلاگ نظری کنه برای شادی روح حافظ فاتحه بفرستید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    شما سایت حافظ بلاگ را درچه سطحی می بینید؟
    پیوندهای روزانه
    اخبار جدید
    فال آنلاین (فال حافظ)
    آمار سایت
  • کل مطالب : 41
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 86
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 136
  • بازدید ماه : 510
  • بازدید سال : 6,607
  • بازدید کلی : 47,319
  • کدهای اختصاصی
    روز نما
    حمایت ازما
    شعرآنلاین


    آیامی دانید؟!